شارژ گوشی با صفحه نمایش گوشی!

در خبرها آمده گوشی ای ساخته شده که توسط صفحه نمایشگرش میتواند نور خورشید را به برق تبدیل کند. یعنی از تولید به مصرف است دیگر... با این صفحه های نمایشگر شما رسما قبل از این که نور خورشید برسد به زیر نمایشگر گوشی تان آن را به دام می اندازید و تبدیل به برقش میکنید.

با این استفاده ها و نیازهای تکنولوژیکی که بشر دارد ، بعید نیست که انرژی خورشید را هم به همین زودی ها تمام کنند و یا حداقل تبدیلش کنند به یک انرژی تجدید ناپذیر!!

گوگل دامنه یک سایت را 100 میلیارد تومان خرید!

گوگل باز هم حماسه افرید! گوگلی های احمق رفتند یک دامنه خریدند با قیمت 100 میلیارد تومان! بله. 100 میلیارد تومان. دقت کنید که فقط یک دامنه خریدند و نه یک سایت!

بنده از همین تریبون مفتی اعلام میکنم که گوگل اگر میخواهد میتواند دامین سایت تک شو کلیک (www.techshowclick.ir) را با قیمت نازل یک میلیارد بخرد تا بنده ابتدا بروم سربازی ام را بخرم! سپس یک آیفون بخرم. بعد یک خانه بخرم. بعدش یک ماشین پژو 206 بخرم. بعد یک کتابخانه بزرگ با کلی کتاب و در آخر هم اوقات فراقتم را تفننی بیایم در سایتی مثل تک شو کلیک مطلب بنویسم!

یعنی همه اینها رویا بود؟!

خدا یک عقلی به گوگل بدهد و یک پولی به من تا به رویاهایم جامه عمل بپوشانم!

کاربرانی که نمیدانند فیسبوک جزئی از اینترنت است!

میگویند کاربرانی در فیسبوک وجود دارند که میگویند ما تا به حال از اینترنت استفاده نکرده ایم! یعنی اصلا توی باغ نیستند و نمیدانند وقتی میروند فیسبوک در واقع دارند از اینترنت استفاده میکنند. البته این موضوع خیلی هم عجیب نیست زیرا با افزایش تعداد دانشجویان در ایران و هر کی هر کی شدن، تعداد زیادی از دانشجویان مثلا درس فیزیک را میروند سر کلاس و میگویند ما دانشجو نیستیم. فیزیک داشتیم!!

وقتی در ایران که تا زیر چانه دانشجو دارد و بسیار مردمان با سوادی دارد این وضع حکمفرماست شما دیگر از آن غربی های دستشویی فرنگی چه انتظاری دارید؟

رم میکرو اس دی با ظرفیت 200 گیگابایت.

این رم میکرو را که در پایین می بینید 200 گیگ جا دارد! بنده لازم میدانم اعلام کنم: جل الخالق! آن موقع که ما گوشی سونی اریگسون قدیمی داشتیم رم آن 64 مگابایتی بود و از این بزرگ ها بود. یعنی تقریبا اندازه یک مجله یا کتاب بود و باید دو تا کارگر میگرفتیم تا گوشی را نگه دارند و خودمان رم را فرو کنیم داخل جا رمی!! یعنی تا این حد. رنگش هم آبی بود نه سیاه.

واقعا نسل سوخته ماییم. نه؟

 

اندروید آن است که خود ببوید نه آنکه گوگل بگوید!

گوگل میگوید آی او اس ِ اپل خوب نیست و ما اندرویدی ها بهتریم! یعنی شما بسنجید میزان اعتماد به سقف (نفس) را! لازم است بنده اعلام کنم آقای گوگل! اندروید آن است که خود ببوید نه آنکه گوگل بگوید! هرچند ما خودمان طرفدار اندروید هستیم و معتقدیم اپل همه چیز را محدود میکند و کاربرانش ازادی چندانی ندارند.

حتی گفته میشود وقتی استیو جابز زنده بود کارمندان اپل توی حیاط صف میکشیدند و استیو بهشان از جلو نظام میداد و آنها هم با چند شعار مرگ بر اندروید وارد اداره میشدند. بعد از ورود ، چند دقیقه اداره شلوغ میشد و کارمندان داخل لوله خودکار بیک کاغذ میگذاشتند و هم دیگر را میزدند تا زمانی که استیو جابز وارد اداره میشد و آن وقت بود که دیگر همه نفس کشیدن هم یادشان میرفت.

یک هوش مصنوعی که یاد میگیرد چطور بازی کند.

گوگل یک سیستم هوش مصنوعی ای ساخته که یاد میگیرد بازی کامپیوتری بکند! یعنی اول که این هوش مصنوعی شروع میکند به بازی کردن ، میبازد و خوب بلد نیست اما چند بار که بازی میکند دستش میاید و حرفه ای میشود و حتی از انسان هم بهتر بازی میکند.

در این که این حرکت ، حرکت بزرگی ست (!) شکی نیست اما حالا چرا بازی؟ یعنی نمیشد کاری بکنید که این هوش برود درس بخواند و ما به جایش بازی کنیم؟ اگر مرد هستید بروید این کار را بکنید. بروید ...

تعداد تبلیغ دهنده ها به فیسبوک از مرز دو میلیون نفر هم گذشت.

تعداد تبلیغ دهندگان به سایت فیسبوک به دو میلیون نفر رسید و مارک زاکربرگ جان هم یک پارتی به همین مناسبت برگزار کرد! البته مارک و تبلیغ دهندگانش نمیدانند که 70 میلیون ایرانی تا به حال حسابی از خجالت عمه های آن دو میلیون تبلیغ دهنده + مارکزاکربرگ درآمده اند!

به هر حال غربی های توآلت فرنگی هستند و مغز های دون پایه ای دارند این رفقا و نمی فهمند و از قوه ی عقل بهره ای نبردند دیگر!

آمریکا برای موس و کیبورد یک هکر جایزه تعیین کرد!!

آقای میخایلویچ که یک هکر روسی است و مدتی هم در همین سایت خودمان یعنی تک شو کلیک (www.techshowclick.ir) یک مهندس دون پایه بخش امنیتی بود ، حالا بانک های آمریکایی را هک کرده و آمریکایی ها برای موس و کیبوردش (همان کله (سَر) قدیم!) جایزه تعیین کردند.

ایشون هم اکنون در روسیه اقامت دارند و طی آخرین تماسی که با بنده داشتند گفتند: پرهام من میترسم! بنده هم گفتم: نترس! تک شو کلیک پشتته! تو محصول آکادمی لاماسیای ما بودی. مگه میشه فراموشت کنیم! تا این را گفتم وی خیالش جمع شد و حتی تصمیم گرفت برود آمریکا تا رو در رو بجنگد که بنده منصرفش کردم...