کارشناسان بیکار که از راه ارائه نظرات مزخرف شان پول در میآورند، باز هم حماسه آفریدند! گفتند: گجت های پوشیدنی ربطی به افزایش تحرک شما ندارند و این خود فرد است که باید تکانی به خود بدهد.
من همینجا این نظر کارشناسی را محکوم میکنم و از جامعه جهانی و دادگاه بین المللی لاحه تقاضای اشد مجازات برای این نون خورهای اضافه را دارم! آخر این چه حرفیست میزنید شما؟ شما به بنده یک گجت پوشیدنی بدهید که با دویدن بنده میزان کالری ای که میسوزانم را نشان دهد بعد ببینید من چه کار میکنم! به همین برکت (موس!) قسم (!) از تهران تا پاریس را دو ساعته خواهم دوید!
این روزها، دنیای گجتها با دستبندها، ابزارهای مانیتور ضربان قلب و اپلیکیشنهای کنترل سلامتی که با دستبندهای روی دستهایمان هماهنگ میشوند، آمیخته شده است. اما آیا این گجتها دردی از فردی که در روز به زحمت از صندلیاش تا یخچال را طی میکند، دوا میکنند؟
غولهای فناوری با سرمایهگذاری در بازار تازه و رو به گسترش گجتهای پوشیدنی، همچون دستبندهای ورزشی و... تلاش میکنند تا با جملاتی اغواکننده از مزیتهای این گونه ابزارها برای تحرک بخشیدن به شما و افزایش میزان فعالیتتان بیان کنند.
اما آیا بستن یک دستبند بر روی مچ دستهایتان، تاثیری در افزایش تحرک و کارآیی شما خواهد داشت؟ آیا شما با توجه به میزان فعالیت ورزشیتان، نیازمند چنین گجتهای نسبتا گران قیمتی هستید؟ پاسخ این سوالات را از زبان
دانشمندان دانشگاه پنسیلوانیا بیان خواهیم کرد.
بر اساس این تحقیقات که نتایج آن در مجله انجمن پزشکی آمریکا منتشر شده است، خریداران و استفاده کنندگان از چنین محصولاتی، افرادی هستند که کمترین نیاز را بدان دارند.
میشل پتل، نویسنده مقاله و استادیار دانشگاه پنسیلوانیا در این مقاله ضمن اشاره به این موضوع، نتیجه نظرسنجی را نیز منتشر کرده که بر اساس آن
۴۸ درصد از افرادی که از این گجتها استفاده میکنند، زیر
۳۵ سال و تنها یک سوم از آنها درآمدی بالغ بر ۱۰۰٫۰۰۰ دلار در سال دارند که این موضوع خود نشانه دیگری از غیر ضروری و نامناسب بودن قیمت این ابزارها برای چنین افرادی است.
مشکل دیگر در گجتهای پوشیدنی، شارژ کردن دائمی آنها است. در نظرسنجی صورت گرفته از ۶,۲۳۳ فرد دارای گجتهای پوشیدنی، بیش از نیمی از آنها
دیگر از آن استفاده نمیکنند.پتل همچنین در رابطه با دقت این ابزارها نیز میگوید که شمارندههای ضربان قلب و همچنین دستگاههای بررسی کننده خواب، به خوبی مورد آزمایش قرار نگرفتهاند. به علاوه، زمانی که یک داده به دقت نیز ذخیره و ایجاد میشود، چون به صورت قابل درکی مورد بررسی و تحلیل قرار نمیگیرد، باعث دلسردی افراد شده یا به آنها انگیزه بخصوصی نمیدهد.
برای مثال افرادی که رکوردهای خوبی از خود به جای میگذارند به خوبی تشویق شده و انگیزه میگیرند ولی افرادی که بیش از ۱۰۰۰ قدم در روز برنداشتهاند، دلسرد میشوند. البته در این بین سرویسهایی همچون Strava که به ایجاد رقابت در بین افراد میپردازد، در تحریک آنها برای تحرک بیشتر نقش موثری دارند.
وی در انتها، چراغ سبزی به این ابزارها نشان داد و گفت:
هر چند این گجتها پتانسیل لازم برای تسهیل امور مربوط به سلامتی را در افراد دارند، ولی به تنهایی کافی نیستند. در واقع، پتانسیل و موفقیت این گونه ابزارها در استراتژیها و
برنامههای ورزشی که کاربران را با خود همراه میکند نهفته است، نه قابلیتها و تواناییهای آنها به تنهایی!